جدول جو
جدول جو

معنی زنده دلی - جستجوی لغت در جدول جو

زنده دلی
(زِ دَ / دِ دِ)
نشاط. ذکذکه. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). در بیت زیر ظاهراً بمعنی روشن روانی و معرفت و عاشقی آمده است:
جماعتی که نخوردند آب زنده دلی
چو تخم سوخته ماندند جاودان در خاک.
صائب
لغت نامه دهخدا
زنده دلی
روشن روانی روشن فکری، شادی سرور مقابل افسرده دلی مرده دلی
تصویری از زنده دلی
تصویر زنده دلی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ساده دلی
تصویر ساده دلی
ساده دل بودن، سادگی و صداقت، زودباوری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
روشن ضمیر، روشن روان، مقابل مرده دل و افسرده دل، خوشحال، شاد
فرهنگ فارسی عمید
(زِ دَ / دِ دِ)
مقابل افسرده دل و مرده دل. (آنندراج). شاد و مسرور. مقابل افسرده دل و مرده دل. (فرهنگ فارسی معین) :
تنم را در قناعت زنده دل دار
مزاجم را به طاعت معتدل دار.
نظامی.
من بدو زنده دل چو شب به چراغ
او بمن شادمان چو سبزه باغ.
نظامی.
عاشقان زنده دل بنام تواند
تشنۀ جرعه ای ز جام تواند.
عطار.
زلف تو مرا بند دل و غارت جان کرد
عشق تو مرا زنده دل هر دو جهان کرد.
عطار.
ذرات را بوجد در آورد آفتاب
یک زنده دل تمام جهان را کفایت است.
صائب (از آنندراج).
، پیری که دارای هوا و هوس جوانان باشد، صالح. متقی. (ناظم الاطباء) :
دعای زنده دلانت رفیق باد وقرین
خدای عالمیانت نصیر باد و پناه.
سعدی.
که پیش اهل دل آب حیات در ظلمات
دعای زنده دلانست در شب تاری.
سعدی.
دعای زنده دلانت بلا بگرداند
غم رعیت درویش بر دهد شادی.
سعدی.
، روشن روان. روشن فکر. (فرهنگ فارسی معین) :
تن زنده دل خفته در زیر گل
به از عالم زنده و مرده دل
دل زنده هرگز نگردد هلاک
تن زنده دل گر بمیرد چه باک.
سعدی (بوستان).
، عارف. عاشق. شیفتۀ عشق:
ابنای روزگار به صحرا روند و باغ
صحرا و باغ زنده دلان کوی دلبر است.
سعدی.
به خاکپای تو سوگند و جان زنده دلان
که من به پای تو در مردن آرزومندم.
سعدی.
جمال کعبه مگر عذر رهروان خواهد
که جان زنده دلان سوخت در بیابانش.
حافظ
لغت نامه دهخدا
تصویری از ساده دلی
تصویر ساده دلی
ساده دل بودن سلیم دلی صاف صادقی مقابل عیاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زندا علی
تصویر زندا علی
زند بالا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زنده پیل
تصویر زنده پیل
فیل بزرگ پیلان کلان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زنده دار
تصویر زنده دار
حیات دهنده، نگاهبان، حارس، حافظ، زنده دل، شاد و مسرور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنده دمی
تصویر گنده دمی
بدبویی دهان گنده دمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
خوشحال، روشن ضمیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زنده داری
تصویر زنده داری
احیاء
فرهنگ واژه فارسی سره
خرم، خوشحال، خوشدل، سرزنده، شاد
متضاد: دلمرده
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
قلب حيّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
Lively
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
vivant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
animado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
প্রাণবন্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
живой
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
lebendig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
жвавий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
żywotny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
ร่าเริง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
زندہ دل
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
vivace
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
活発な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
נמרץ
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
活泼的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
जीवंत
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
levendig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
animado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
활발한
دیکشنری فارسی به کره ای