- زنده دلی
- روشن روانی روشن فکری، شادی سرور مقابل افسرده دلی مرده دلی
معنی زنده دلی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خوشحال، روشن ضمیر
روشن ضمیر، روشن روان، مقابل مرده دل و افسرده دل، خوشحال، شاد
Lively
живой
lebendig
жвавий
żywotny
animado
animado
vivant
levendig
जीवंत
حياويٌّ
ร่าเริง
প্রাণবন্ত
زندہ دل
حیات دهنده، نگاهبان، حارس، حافظ، زنده دل، شاد و مسرور
فیل بزرگ پیلان کلان
زند بالا
ساده دل بودن سلیم دلی صاف صادقی مقابل عیاری
ساده دل بودن، سادگی و صداقت، زودباوری
بدبویی دهان گنده دمی
حالت و کیفیت مرده دلی افسردگی دل مردگی مقابل زنده دلی
فیل بزرگ، برای مثال به هاماوران بود صد زنده پیل / یکی لشکری ساخته بر دو میل (فردوسی - ۲/۸۶)